مردم پولدار نشدهاند محتاط شدهاند
مردم پولدار نشدهاند محتاط شدهاند
عباس شاکری / کارشناس اقتصاد در روزنامه شرق نوشت:
رونق فعلی بازار و افزایش خریدهای مردم از آن باعث شد تا برخی اینگونه استنباط کنند که وضع مالی مردم خوب است. از نگاه یک ناظر صرف، مردم خرید میکنند، پس وضعشان خوب است اما اگر ما گزارشگر باهوشی باشیم متوجه میشویم که رفتار مردم ناشی از تمول و آسایش مالیشان نیست بلکه در کنه این رفتار مسایل دیگری نهفته است. از نگاه یک ناظر صرف رونق بازار نشانه مثبتی است اما باید گفت که این رفتار ناشی از تمول و رفاه مالی مردم نیست بلکه ریشه در موارد دیگر دارد. از منظری میتوان مردم را از نظر فعالیتهای شغلیشان به دو دسته مولد و غیرمولد تقسیم کرد. در حالی که عوام (حقوق بگیران) مولدین در تلاشاند که کالاهای مورد نیازشان را بخرند و انتظارات تورمی شعلهور شده است، متمولان و کسانی که میتوان آنها را در مشاغل غیرمولد دید، با خیالی آسوده و جیب پرپول در بازار رفت و آمد میکنند. به اینترتیب امروزه شرایط اقتصادی به گونهای شده که برخی از دغدغه گرانتر شدن کالا و کاهش توانشان در آینده، خریدهای آتی خود را امروز انجام میدهند و در مقابل گروه غیرمولدی که خودشان دستی در آتش دارند، در کار واردات یا توزیع هستند، برای خرج کردن پولهایشان و بدون ترس از آینده، رو به خرید کالاهای لوکس آوردهاند. این رفتارها در حالی انجام میشود که میتوان ریشههای اتفاقات امروز بازار را در سیاستهای سالیان گذشته جستوجو کرد. اگر شما سیاستهای دولت را در چندسال گذشته مرور کنید متوجه میشوید که 22 سال است که اصلاحات اقتصادی صرفا روی قیمت کالاها انجام میشود و اخیرا آمارگیری سیاستهای اقتصادی از این دست نیز شدت پیدا کرده است. در حالی در کشور ما این سیاستها اجرا میشود که نتیجه بهکارگیری آنها، شکاف طبقاتی بین غنی و ضعیف را بهشدت افزایش داده و حتی موقعیت طبقه متوسط جامعه نیز به خطر افتاده است. به زبان سادهتر برنامههای اقتصادی پیاده شده باعث میشوند که قشرهای ثروتمندی که در تامین کالاهای بازار دست دارند، به واسطه تورمی که هر روز رو به افزایش دارد، ثروتمندتر شوند و قشرهای دیگری مانند کارگران و کارمندان که برای گروه قبلی کار میکنند، به واسطه همین مساله و حقوقبگیر بودن، توان خرید خود را از دست بدهند. در چنین فضایی قشر ثروتمند جامعه در پی شوکهای مداوم قیمتی سود زیادی به جیب میزنند و از آن طرف مردم عادی به دنبال این شوکها فقیر و فقیرتر و بیش از گذشته اهل حساب و کتاب کردن میشوند. پایان و نتیجه امتداد این موضوع نیز کاملا مشخص است، تجربه نشان داده و همواره هم هشدار داده شده که در چنین فضایی طبقه متوسط جامعه از جایگاه خود خارج شده و به قشر فقیر جامعه میپیوندند. به اینترتیب با از بین رفتن طبقه متوسط جامعه، از نظر مالی و اقتصادی، کشور به دو قشر غنی و فقیر تقسیم میشود. هرچند نشانههای افول قشر متوسط جامعه نمود پیدا کرده است اما هنوز میتوان با سرمایهگذاری و تشویق بخش تولید، ثروتمندان غیرمولدی را که بیدلیل و به خاطر نوسانات قیمتی سود بیهوده میبرند از اقتصاد کشور به عقب راند. باید سیاستهای اقتصادی را بهگونهای تغییر داد که ضمن حمایت از تولید داخل، قیمت مناسب و کیفیت کالاهای ایرانی، رقابت منصفانهای را در بازار داخلی داشته باشند و بتوانند رقبای خارجی خود را مغلوب کنند. در چنین فضایی قشر مولد جامعه به حق خود میرسد و در مقابل تولید و اشتغال رونق زیادی پیدا میکند. از شوکهای قیمتی در بازار کاسته میشود و سودجویان نمیتوانند در انتظار سود ناشی از شوک باشند و با اقدامات سودجویانه نمیتوانند شوکی به بازار وارد کنند تا سود ببرند. در چنین فضایی هر دو گروه جامعه چه مولد و چه غیرمولد شتابزده و هراسناک دست به خرید نمیزنند و بازار در فضای آرامتری به معاملات خود ادامه میدهد.